5 تفاوت کلیدی بین رهبری و مدیریت
با توجه به تعاریف استاندارد فوق، ممکن است متوجه شده باشید که بین رهبری و مدیریت تفاوتهای کلیدی وجود دارد، بهویژه از نظر نحوه «تأثیرگذاری» هر دو بر زیردستان. بیایید تفاوت مدیریت و رهبری را با جزئیات بیشتری باز کنیم.
1. رهبران به عنوان مثال، مدیران تیم ها را مدیریت می کنند
در حالی که یک رهبر ممکن است نمونه باشد و بر زیردستان و همسالان تأثیر بگذارد، یک مدیر ممکن است به سادگی تیم ها را به روشی استاندارد مدیریت کند. به عنوان مثال، مدیری که توسط همتایان و زیردستان به عنوان فردی با قابلیت های رهبری واقعی شناخته نمی شود، ممکن است به سادگی به عنوان یک مربی دنبال شود، که برنامه ها را سازماندهی می کند، وظایف را تعیین می کند و گزارش ها را به مدیریت ارشد ارسال می کند.
برعکس، ممکن است یک رهبر به عنوان کسی دیده شود که زیردستان خود را راهنمایی می کند، به عنوان مثال رهبری می کند، سخت ترین و چالش برانگیزترین وظایف را بر عهده می گیرد و برای تیمش تلاش می کند تا با سخت کوشی، هوش و مهارت های او مطابقت داشته باشد.
2. رهبران الهام بخش عمل هستند، مدیران فعالیت ها را مدیریت می کنند
در حالی که یک رهبر ممکن است تیم خود را برای ارائه ایدههای جدید، بهبود کیفیت کار و تکمیل وظایف تحت ضربالاجلهای چالش برانگیز تشویق کند. یک مدیر ممکن است رویکرد مکانیکی تری داشته باشد.
یک مدیر ممکن است به سادگی تیمی را مدیریت کند که بر اساس یک روال مشخص و بر اساس وظایف محول شده با انگیزه کم یا محدود کار می کند.
بسیاری از مدیران همچنین با معضل ناتوانی در الهام بخشیدن به تیم خود و حتی ناتوانی در حفظ نظم و انضباط روبرو هستند که منجر به عصبانیت، سیاست های کوچک، تاخیرهای غیرضروری و کاهش کیفیت کار ارائه شده توسط یک تیم می شود.
3. رهبران نوآوری می کنند، مدیران سازماندهی می کنند
یکی از ویژگی های کلیدی که رهبران را از مدیران متمایز می کند، توانایی آنها در نوآوری و ارائه روش های جدید و بهبود یافته برای سازماندهی وظایف است.
بسیاری از تکنیک های مدیریت کیفیت جامع منجر به بهبود و نوآوری شده است. یک مثال خوب از این موضوع کایزن است که با هدف بهبود فعالیت برای همه کارگران از طریق مشاوره و همکاری می باشد. این شامل همه افراد از مدیر عامل تا کارگر یقه آبی در خط مونتاژ می شود. چرخه این تکنیک مدیریت کیفیت جامع مستلزم رویکرد برنامه - انجام - بررسی - عمل است. در واقع، در بسیاری از سازمانها به کارگران این اختیار داده میشود که در صورت بروز هر گونه ناهنجاری شناسایی شده، اصلاحاتی را پیشنهاد دهند. شایان ذکر است که مفاهیمی مانند کایزن تنها در جایی قابل اجرا هستند که نیروی کار واقعاً انگیزه داشته باشد و نیروی کار دارای "رهبران" بیشتری نسبت به "مدیران" باشد که می توانند به نیروی کار نوآوری و الهام بخش باشند.
4. رهبران ریسک می کنند، مدیران با احتیاط برنامه ریزی می کنند
این یکی از پیچیده ترین بخش های رهبر بودن است: ریسک کردن. رهبران مستعد ریسک پذیری هستند که این یک شمشیر دو لبه است. ریسک ها به دلیل خوبی "ریسک" نامیده می شوند. از آنجایی که آنها می توانند به یک نتیجه وحشتناک منجر شوند. با این وجود، نمی توانید انتظار داشته باشید که بدون ریسک کردن، کاری پیشگامانه انجام دهید. مشکل در ایجاد تعادل بین ریسک ها با پتانسیل بازیابی از یک تصمیم بد است و این همان کاری است که رهبران خوب به خوبی انجام می دهند.
این بدان معنا نیست که بسیاری از رهبران مشهور برای هر چیزی که باید ریسک کنند شرط نمیبندند، که ممکن است نتیجه داده یا نه. نمونه بارز این نوع رهبری از جف بزوس است. بزوس با وجود داشتن شغلی پردرآمد در وال استریت، همه چیز خود را فدا کرد تا در سال 1994 یک کتابفروشی آنلاین به نام آمازون راه اندازی کند.
این زمانی بود که استفاده از اینترنت کم بود و مردم تازه شروع به درک قدرت صنعت دات کام کرده بودند. او نه تنها شغل خود را به عنوان معاون ارشد در D. E. Shaw ترک کرد، بلکه تجارتی را آغاز کرد که بعید بود برای سالهای آینده سود واقعی به همراه داشته باشد. در واقع، خود بزوس به سرمایه گذاران اولیه هشدار داد که احتمال 70 درصد ورشکستگی سرمایه گذاری او وجود دارد.
در حالی که مدیرانی که موفق به تبدیل شدن به رهبر نمی شوند محتاط هستند و این ممکن است برای بسیاری از افراد در حرفه آنها کارساز باشد. خطرات احتمالاً پله هایی برای رهبران واقعی هستند.
5. رهبران الهام بخش تغییر هستند، مدیران ثبات را به ارمغان می آورند
در حالی که ریسکها میتوانند منجر به پاداشهای بزرگ شوند، با این حال نمیخواهید افراد زیادی در یک سازمان با نگرش ریسک پذیر باشند! رهبران می توانند با شخصیت خود الهام بخش تغییر باشند، با این حال یک سازمان همچنین به افرادی نیاز دارد که ثبات را به ارمغان آورند و شامل افرادی می شود که ریسک گریز هستند.
مدیران، در مقایسه با افرادی که دارای ویژگی های رهبری هستند، می توانند ریسک گریز باشند، و این می تواند به ایجاد ثبات کمک کند تا چرخ به آرامی برای یک سازمان حرکت کند. ترکیب مناسبی از افرادی که قادر به مدیریت مداوم روزانه و الهام بخشیدن به رهبران در یک سازمان هستند، می تواند یک موهبت باشد.
به عنوان مثال، بسیاری از سازمان ها دارای مدیرانی هستند که یک محیط کاری پایدار را فراهم می کنند. در حالی که مدیران اغلب راه حل های نوآورانه ای ارائه می دهند و با جذابیت، جذابیت و آینده نگری خود به نیروی کار الهام می بخشند. علاوه بر این، رهبران می توانند به الهام بخشیدن به تغییر کمک کنند، به ویژه برای مقابله با مقاومت در برابر روش یا رویه جدید و تشویق بهبود مستمر از طریق روش هایی مانند کایزن.
Recent Posts
See Allتمام اطلاعات مفید در مورد این شغل را در شرح شغل مشاور مدیریت کسب و کار بیابید: حقوق، تحصیل، آموزش، نقش، شرح شغل مشاور مدیریت کسب و کار،...
دنیای تجارت نیاز به سازگاری دائمی برای مقابله با تغییرات دارد. از این نظر، مدیریت استراتژیک به طور کامل به این مشکل پاسخ می دهد. این یک...
در مورد مدیریت صحبت می کنیم یا رهبری؟ تا به امروز، بسیاری از افراد، وبلاگ ها و مقالات از اصطلاحات مدیریت و رهبری به جای یکدیگر استفاده می...
Comments